fazestan | ||
|
چیزی که بیشتر داریم روزی مردی برای خود خانه ای بزرگ و زیبا خرید که حیاطی بزرگ با درختان میوه داشت. درهمسایگی او خانه ای قدیمی بود که صاحبی حسود داشت که همیشه سعی می کرد اوقات او را تلخ کند و با گذاشتن زباله کنار خانه او و ریختن آشغال سعی می کرد به این هدف خود برسد. یک روز صبح خوشحال و سرحال از خواب برخاست. همین که به ایوان رفت دید یک سطل پر از زباله در ایوان است. سطل را تمیز شست، برق انداخت و آن را از میوه های تازه و رسیده حیاط خود پرکرد تا برای همسایه خود ببرد. وقتی همسایه صدای در زدن او را شنید از روی بدجنسی خوشحال شد و پیش خود فکرکرد این بار دیگر برای دعوا آمده است. وقتی در را باز کرد مرد به او یک سطل پر از میوه های تازه و رسیده داد و گفت: "هرکس آن چیزی را با دیگری قسمت می کند که از آن بیشتر دارد!"
[ یکشنبه 90/3/29 ] [ 10:43 عصر ] [ hafez ]
|
Online User |